عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

مهمونی

سلام ماه خوشگلم آخر هفته دوستای مکه ایمون اومدن پیشمون و ظهر و شب با هم بودیم.ظهر نهار خونه بودیم و شام رفتیم بیرون .با هدی کلا لاو میترکوندی .خیلی خوشحال و خندان بودیو و همه جور بازی با بنده خدا کردی اعم از فوتبال و منچ و شطرنج و تفنگ بازی و ....خلاصه شب که میرفتن بنده خدا هدی خسته و کوفته بود .به ما هم خیلی خوش گذشت و خیلی خندیدیم                                                     ...
21 آذر 1396

نمایشگاه خودرو

سلام ماه خوشگلم هفته پیش توی تلویزیون دیدی که نمایشگاه خودرو توی شهر آفتاب برگذار میشه .گفتی مامان بریم .بنده خدا دایی محمد رضا هم که هر چی تو بگی میگه باشه .قرار شد با هم بریم نمایشگاه.بابایی هم که سر کار بود .رفتیم نمایشگاه و خلاصه از لحظه اول غر زدی که اینا چه ماشینهاییه همش چینیه فقط چندتا بنز و بی ام و و .....خلاصه اونرو رسیدیم خونه شروع کردی به بابایی التماس که باید منو ببری لس آنجلس .بابایی هم گفت چرا اونجا .شما در جواب گفتی آخه اونجا هم الان نمایشگاه .ولی ماشینهای اونا کجا مال ما کجا . .چند تا عکس با هزار بدبختی ازت انداختم که الان میگذارم                 &...
19 آذر 1396

جابجایی اتاق گل من

سلام ماه خوشگل من روز جمعه اتاقتو جابجا کردیم با اتاق کار و کلا تخت و کمد و وسایلتو بردیم توی اتاق بزرگتر که پنجره به حیاط هم داره . چند تا کارتن هم از اسباب بازی هایی که دیگه باهاشون بازی نمیکنی رو گذاشتیم انباری .با این حال کمدت و روی کمدت و کمد دیواری همچنان پر از اسباب بازیه .ولی خودت خیلی خوشحالی که اتاقت بزرگتر شده .این دو روز کلا همه کارهاتو تو اتاق خودت انجام میدی .خوش باشی گل مامان . ️ اینم امروز صبح گل پسر در خواب ناز...
5 آذر 1396
1